بنام خدایی که آدم آفرید
مثنوی گلایه از ایل بزرگ بختیاری که با نوشتن ( قوم بختیاری)
خود را از لر یا لر را از خود جدا کرده وبرای دیگر ایل وطایفه وتیره
و...جای خالی نگذاشته اند...حال نمیدانم بنویسم قوم بزرگ لر
ازبختیاری بوده یا بختیاری ایلی بزرگ از قوم بزرگ لر بوده؟
آیااین اجحاف در حق دیگرایل وطایفه های لر نبوده؟
چرابرادرانم اینقدرهفت وچهارمیکنند؟
چراخودراازدیگربرادران جدامیکنند؟
اگرلر درلفظ عامیانه لر بوده
پس قوم بختیاری یعنی چه؟
چه کسی میتواند ادعاکند که بختیاری شاخص لر نگاری بوده؟
اگربختیاری خطاکندمیگویند لری خطا کرد نه بختیاری؟
ایکاش سرداراسعد،علیمردان خان،جهان گیرخان ،صمصام السلطنه،
زنده بوداگرچنین است دیگراقوام ایرانی هم بایدبنویسند:
قوم بزرگ قزلباش،قوم بزرگ شاهسوند،قوم بزرک ملک شاهی،قوم بزرگ طرفی
من یک لرم نه لربختیاری
دارم نشان از لر آریایی
لریعنی لر باهمه ایل وتبار
ازکهگیلویه تالرستان گذار
من یک لرم نه لربختیاری
دارم نشان از لر آریایی
لریعنی لر باهمه ایل وتبار
ازبختیاری تالرستان مگار
ازپیشینه یک ایرانی تباریم
که با اقوام ایرانی بهاریم
ماقوم لرهستیم نه بختیاری
جدانکن لر را به فخرنگاری
مگرچه فرقی بوده بین لرها
که میزنی پرچین آیینه ها
لرهمگی مگرنبوده اندلر
مبندتو با این تفرقه بندلر
پس من چگونه بنویسم لرم
وقتی نوشتی قوم بختیارم
این قدرنگوییدقوم بختیاری
بگو لر م دارم نشان یاری
لرهمیشه مخالف جدایی ست
این سنت اقوام آریایی ست
ایرانی ام آیت آریایی
لریعنی آسمان بی ریایی
لریعنی یک جمله بنام اقوام
کردوعرب باترک آوازه نام
لریعنی آشنابه درد دوران
پیرو دین وآیین شیعیان
لر که نبوده مثل گوشت خیرات
تقسیم کنیداورابه پست اموات
لریعنی که نبوده هفت وچاری
مسوز لررا به نفت بختیاری
لریعنی که درلفظ برابربودیم
نگفتند که بختیاری سرودیم
این یعنی اوج اختلاف افکنی
میان نام لر شکاف افکنی
لریعنی غیرت وشهادت طلب
برای ایران بوده تاب وتب
لریعنی ترک وعرب وبلوچی
به کردداده دست ادب دوستی
دارم حکایتهای بسیارازلر
لریعنی مثل مختاراست همچو دُر
لریعنی آیین شب یلدایی
مخالف است با هر تب جدابی
لریعنی که خلاصه های عزت
دررگ او جاری شده شهامت
لریعنی چشمه زلال غیرت
نه باشعار با عمل حریت
یابنویس لریعنی بختیاری
تاننویسیم نام لرتکراری
میان ترک نبوده هیچ تفرقه
یاکردنویسد اقوام نـقده
وقتی نویسید قوم بختیاری
یعنی که توبا لر نداری کاری
نگن جدا از لر خودت راعزیز
که لرکوچک رانباشد ستیز
بزرگی برجدانویسی هرگز
کاررون گرفته جان خودراازدز
پاک نما بدعت خودگرایی
که نام خود جداازلربخواهی
اگرچنین است که شمابگویید
پس لرستان را با چه گل ببویید
لریعتی کهگیلویه تالرستان
ازیاسوج بوده تا تمام ایران
یااینکه حذف کنیم همه نام لر
بگویبم که بختیاری بام لر
برادرم:
نام کبیر همیشه ازصغیر است
اگرامیری بوده ازدلیراست
نوشت علیا مثنوی درد خویش
که تفرقه بوده ره آوردنیش
نوشتم این گلایه را من بجان
که لرهمه برابر است و یکسان
فرق است میان قوم وایل وتبار
هرقوم داردازخودایل های بسیار
این قوم بوده معنی صد ایل درد
که بختیاری جمع نبوده هست فرد
لر یعنی لا که دارد بوی نفاق
از ر ردا گرفته بوی وفاق
توکه بزرگی گویی که سرحدم
چرابه من میگویی که کوچکم
مگربزرگی وسعت زمین است
یااتابک باکوچکی قرین است
من از نیای سرداراسعدم
که ازبزرگان صدهاعهددرگم
نگودیگر برادرم توچنین
این اختلاف تواز،استعمارببین
آن انگلیس دشمن نام ایران
چنین نموده تفرقه درمیان
بخت نموده یاری گشته ای لر
نه آنکه خودجداکنی چون انبر
این انشعاب لوله گازکه نیست
به هرکجاخواهیدگذاربدبه لیست
اگرکه توخواهان نام لری
بایدازاین خودبینی درگذری
لرکوچک لربزرگ نداریم
باهفت وچهاریازده برادرداریم.
دوازدهم امام غائب ماست
یعنی که این یک انتظاری بجاست
شاعر:علی(علیا)سرابی یاقوند