بازدید : 1191
نویسنده : غریبه آشنا


 دلنوشته غمگین بابغض دل برای توبرادرعزیز لک زاده
جناب آقای محمودنظری فعال فرهیخته فرهنگی  
بهترین درودهای اهورایی راتقدیم رخسارپرنورتان کرده درسبدی ازگلهای سرخ محمدی (ص)
اگرکمی باچشم دل برکلمه های بارانی ام نگاهی نماییدخواهی دیدخون دل برادرخودراکه سنگ فرش این کاغذسفیدمجازی گشته..
ازآنروزی که امرنمودی تادیدگاهم رابیان نمایم تاامروزهمانندپرستویی مهاجرسربرکوهسار
تنهایی خویش نهاده که چگونه بنویسم تامباداناخواسته خاطری برنجدکه مرگ رابراین رنجش ترجیع میدهم.
پیشاپیش امیدوارمبرمن ببخشایی این جسارت را...
 
 
برادرعزیزلک زاده ی من:
حال برای تومینویسم چونکه توراازخویش جدانمیدانم بغض دل بااشک قلم آمیخته
شدتابنویسدازدردی گران وغم نهفته درجان خامه مرکب دان خاک گرفته درپنجره تنهایی قلبی
مملوازفراق وسرشارازجفای روزگار ناسازگاردرگذرستان عمرتن های فرسوده پشت پرده اندوه ماتم...
ازروزیکه پدرم درتخت جمشیدودرپاسارگاد تمام هستی پدران عیلامی اش ودیعه گذاشت
برای آن بودتاسرودباهم بودن رادردالان باریک وتنگ نفس گیرتاریک تاریخ هجاکنیم ،
حال چگونه بایدباورکردگلونی مادرم راکه 
تنهادارایی من ازباتوبودن بودرا بدون کفن درگورستان غریب ونامحرم نامردمی هادفن کنم.
خوب میدانی برادرم اززمانیکه اهرام ثلاته درمصرپایه گذاری شدتاروزیکه کنارعلقمه
دوتادست بیکسی نقش وفاداری رابرزمین ترسیم کرده برای آن
بودهمانندیک ریسمان باعث ایستایی من وتوباشد.
 
 
من باتوهمزادم باتوهمراهم وجودمن باتوگره 
خورده باتوخیالی لبریزازشادی داشتم من به شوق باهم بودن هرپگاه درختان
صداقت راآبیاری میکردم تامبادا برگهای سبزهمیاری زردوغنچه های مهربانی خشک گردد.
حال چگونه دست تاریخ رابگیرم وقتی تمام بودنم دردست توست...
حال چگونه باورکنم که مرابودنی بودسحرگاهی باطلوع آفتاب مهرورزی.
من باتویک ریشه ام دراندیشه میترائیسم ،دربازوی غیرت،درخون سیاوش،درکمان آرش،
دراندوه کاوه،درزلالی سیمره،درلوای کاوه،درضحاک کشی زمانه،درعدالت کریمخانی،
درسوارکاری سهراب ،درنقش آفرینی رستم،درپاکی یوتاب،دربندبندچهل سرو.
درغم هاوشادی های دشت سوزیانا،درتشنگی کزرمی،درزادروزهای شادی آفرین نوروز،
درجشن های باستانی،دردفاع ازشرافت کیانی وهم سلول تودرزندان اریتریکای غریب.
حال چگونه بایدبنویسم درحالیکه هویتم دردست های توچکه میکندچگونه پشت سربگذارم تمام ناتمام خودرا..
 
 
برادرارزشمندوفرهیخته لک زداده من:
خوب میدانم هیچگاه مرهم دردتونبوده ام!
میدانم برادرخوبی نبوده ام وهمانندیوسف تورادرچاه ظلمت خیزدوران تنهاگذاشتم
و هرگزکاروان نشدم برایت،اگرچه هیچگاه ضربه های ناعدالتی دولتمردان رابرگرده های
زخمی تواحساس نکردم،اگرچه هیچوقت طعم حسرتی که درجان تورخنه کرده رانچشیدم
،اگرچه درآسمان نابرابری های روزگارجباردرکنارتونبوده ام 
پچونکه منم همانندتوغرق درجوروجبراین خفقان زاده های نابرابری هستم.
 
منم دستهایم به زنجیرناعدالتی بسته است وبرپاهایم پابندفولادینی ازصبرزده اند.
توای برادروهمزادمن نمیدانم گازخردل تاکجااجازه ماندن به من میدهد
وبعدازمن تابوتم رفع کیش شاه کدامین دسته وجناح میگردد...
س تاهنوزفرصت ماندن دارم خلاصه میکنم برایت بااین جمله :
برگردبرادرم اگرچه میدانم برتوجفاهاشده اماروانیست تاوان آنراباجدایی ازمن بگیری..
برگردبرادرم که دلم سخت تنهاست بدون تو...
تاریخی که توراازمن بگیردتاریخ نیست بلکه میخی بوده دردیدگان من...
برگردبرادرلک زاده من که قوم لربابودن توزیباست...برگردبرادرم ..
.که پازل قوم لر بالک ثلاثی میرنوروز بختیاری وکلهروممسنی تکمیل میگردد...

 لک تنهانیست 
 لرستان راتکه تکه نکنید 
 برنامه های لکی حق مردم لک زبان است

ارادتمندشما
 علی سرابي یاقوند 
شاعرحماسی سرای قوم لر نویسنده وتحلیل گرسیاسی ورسانه
 

:: موضوعات مرتبط: ادبیات , دلنوشته های شکسته , دلنوشته های غمگین , ,
:: برچسب‌ها: قوم لر , کهگیلویه وبویراحمد , ممسنی , اشعار , ایین ها , چهارمحال بختیاری , آتش به اختیار , لکستان , قوم لک ,



بازدید : 524
نویسنده : غریبه آشنا

 اعتراض لرپرس به انتقال آب ازسرچشمه کارون 

کارون شریان زندگی زیست بوم چهارمحال و بختیاری و خوزستان و رود تمدن ساز است، انتقال آب‌های غیر اصولی ابتدا صنعت کشتیرانی کارون را که تا درب خزینه مسجد سلیمان انجام می‌شد نابود و بعد حیات آبزیان و صنعت ماهیگیری را از بین برد و امروز با گسترش بیماری‌های وابسته به تخریب محیط زیست تمدن بشری چند هزار ساله را به سوی انقراض می‌برد.

 

با بهره برداری از تونل بیرگان کوهرنگ برای انتقال آب، از یکی از بزرگترین سرشاخه‌های کارون به اصفهان و فلات مرکزی(یزد و رفسنجان) فاجعه‌ای جهانی برای جامعه انسانی، کشاورزی و محیط زیست جنوب غرب کشور به‌ویژه استان‌های چهارمحال بختیاری و خوزستان اتفاق خواهد افتاد.

تونل بیرگان سومین تونل بزرگ  طرح انتقال آب از سرشاخه‌های کارون به زاینده رود است.

زاینده رود در گذشته همیشه پرآب و پایا نبوده و در سال‌های ۱۳۳۲ و ۱۳۶۶ حدود ۶۰۰ میلیون متر مکعب از تونل اول و دوم کوهرنگ چهارمحال بختیاری، آب از سرشاخه‌های کارون به زاینده رود تزریق شد و اکنون قرار است برای سومین بار آب کارون از تونل بیرگان(تونل سوم کوهرنگ) با حجم ۳۰۰ میلیون متر مکعب به زاینده رود تزریق شود که این انتقال آب، شرایط هشدار و بحرانی فعلی را در چهارمحال بختیاری و خوزستان به یک فاجعه تبدیل خواهد کرد.

مطالعات این انتقال آب‌ها مربوط به سالیان پر آبی و حدود نیم قرن پیش است که به نظر می‌رسد در شرایط تغییرات اقلیمی کنونی باید در این خصوص تجدید نظر جدی کرد.

مرگ کارون با تونل انتقال آب بیرگان به زاینده‌رود

برای آنکه اهمیت هشدار آمیز انتقال آب کارون از تونل بیرگان(تونل سوم کوهرنگ) مشخص شود باید به نکاتی توجه جدی کرد.

*علت خشک شدن زاینده‌رود را در استان اصفهان جست‌وجو کنیم

مدت‌هاست که در رسانه‌ها عنوان می‌شود که آب زاینده رود خشک شده است، با وجود اینکه زاینده رود با دو تونل انتقال آب کارون (تونل‌های فعال کوهرنگ ۱ و۲) به صورت زنده و پویا تامین آب می‌شود.

اما در استان اصفهان چه اتفاقی می‌افتد؟ چندین کیلومتر قبل از ورود به شهر اصفهان سدها و آب بندها ورود آب را به شهر اصفهان کنترل می‌کنند.

در استان اصفهان صنایع آب‌بر فراوان وجود دارد که در اتلاف آب زاینده رود نقش مهمی دارند، صنایعی که می‌توانستند در پایین دست کارون یا کنار دریا باشند نه در مرکز ایران، با این وجود در استان اصفهان برنج و محصولات پر مصرف کاشته می‌شود، همه این علت‌ها نشان می‌دهد انتقال آب سرشاخه‌های کارون برای مصرف آشامیدنی نیست.

در همه نقاط دنیا برای مصارف آشامیدن، آب را از راه‌های مختلف علمی نوین به دست مصرف کننده می‌رسانند و نه تونل‌های حجیم که اکوسیستم و محیط زیست را به خطر بیندازد!

تونل بیرگان زندگی و حیات انسانی و حیات وحش مناطق حفاظت شده را با خشکاندن چشمه‌ها و منابع آب چهارمحال بختیاری به خطر انداخته و باعث نابودی حیات وحش حاشیه رود کارون و آبزیان کارون خواهد شد.

با حفاری‌های تونل بیرگان چشمه‌های کوچک و بزرگی در منطقه وسیع و حفاظت شده بیرگان همچون چشمه مروارید خشک شده‌اند و این خشک شدن منابع آب چهارمحال و بختیاری، علاوه بر خطرات و تهدیدهایی که برای جوامع انسانی آن منطقه و از دست دادن محیط زیست انسانی دارد و منجر به هجوم سیل بیکاران به شهرها نیز خواهد شد، خطرات جدی نیز برای گونه‌های متنوع حیات وحش زاگرس بختیاری دارد، به گونه‌ای که نبود آب سبب تلف شدن جانوران و نزدیک شدن جانداران به روستاها و افزایش شکار و هلاکت وحوش منطقه خواهد شد.

از سویی دیگر، آبزیان کارون با کاهش آب سرچشمه به اجبار در آبی آلوده‌تر باید زندگی کنند که این تغییر ماهیت آب باعث نابودی آبزیان و ماهیان کارون می‌شود، چنانچه هم اکنون نیز ماهی صبور کارون و دیگر آبزیان در حال نابودی هستند.

همانطور که شاهد هستیم،  جنگل‌های بلوط و بادام زاگرس که با دگرگونی اقلیم و افزایش ریزگردها دست و پنجه نرم می‌کنند دچار بیماری‌ها و آفاتی شده که ناشی مهاجرت برخی جانوران همچون دارکوب‌هاست که آفات بلوط‌ها را می‌خورند، همچنین تغییر اکوسیستم و هوای منطقه زاگرس و ریزگردها باعث ضعیف شدن درختان بلوط و دیگر درختان و گیاهان منطقه و گسترش آفت‌های بلوط شده و درختان بلوط زاگرس که ریه‌های فلات ایران هستند را به سوی نابودی می‌کشاند.

*بهره‌برداری از تونل بیرگان مساوی است با فاجعه‌ای برای کشاورزان

بهره برداری از تونل بیرگان و انتقال بیشتر کارون، کشاورزی چهارمحال و بختیاری و خوزستان که قطب کشاورزی ایران است را به نابودی می‌کشاند، سال‌هاست کشاورزان خوزستان و چهارمحال و بختیاری با کمبود آب جدی مواجه شده‌اند به گونه‌ای که بسیاری از مزارع خوزستان و چهارمحال و بختیاری بازده لازم را نداشته و کشاورزی در برخی نقاط متوقف شده است.

در این میان، پیامد بهره برداری از تونل بیرگان فاجعه زیست محیطی برای کارون و افزایش ریزگردها در استان‌های جنوب غرب کشور است.

در همین راستا، بهره برداری از تونل بیرگان باعث کاهش آب کارون می‌شود که این کاهش باعث افزایش غلظت آلاینده‌های فراوان رود کارون و مرگ تدریجی کارون خواهد شد، هم اکنون رود کارون در خوزستان به دلیل حجم بالای پس آب‌های صنعتی و شهری در حال تبدیل شدن به یک سیال مسموم است و کاهش آب مرگ این رود را تسریع می‌کند.

*اکنون ۵۰ درصد آب جاری در کارون خوزستان، فاضلاب است

اکنون ۵۰ درصد آب جاری در کارون خوزستان بنا به گفته کارشناسان، فاضلاب است، یعنی فاضلاب به جای کارون جریان دارد و با بهره برداری از تونل بیرگان کاهش و آب بیرگان در سرچشمه به کارون بیش از ۶۰ درصد کارون فاضلاب خواهد شد.

مرگ کارون با تونل انتقال آب بیرگان به زاینده‌رود

پدیده شوم ریزگردها نیز با کاهش آب کارون افزایش جدی خواهد داشت، تالاب‌ها و هورهای جنوب غرب ایران که از رودهای کارون و کرخه  آب می‌گرفتند هم اکنون نیمه خشک شده و با کمترین وزش باد ریزگردها و خاک سبک بستر این تالاب‌ها به آسمان بر می‌خیزد و نفس‌های مردم خوزستان و ایلام و بوشهر و لرستان و گاهی دیگر استان‌ها را به شماره می‌اندازد.

ریزگردهایی که منشا تالابی دارند در واقع حاصل سیاست‌های غلط سدسازی‌ها و انتقال آب‌های کشورهای ایران و عراق و سوریه و چند کشوری هستند که سرچشمه‌های کارون و کرخه و دز و دجله و فرات از آنها منشا می‌گیرد.

کاهش سطح کشت و کشاورزی در خوزستان، این استان را به کانون گرد و غبار داخلی تبدیل خواهد کرد.

امسال ۶۰ هزار هکتار از اراضی خوزستان کشاورزی نشده که باعث می‌شود این زمین‌ها به دلیل کاهش آب و رطوبت زمین و نوع خاک تبدیل به کانون ریزگردها شود و این کانون داخلی ریزگرد و گرد و غبار دامنه نفوذ این پدیده شوم را به داخل کشور و استان‌های دیگر و حتی استان اصفهان افزایش خواهد داد، این وضعیت و بلای شوم ریزگردها در خوزستان بیش از نقاط دیگر کشور است، به گونه‌ای که نفس‌ها به شماره می‌افتد و بیماری تنفسی بسیار افزایش یافته است.

هیچ ماسکی به طور کامل ریزگردهای زیر هشت میکرونی را کنترل نمی‌کند به‌جز ماسک N3 با قیمت حدود ۱۰ هزار تومان، آن هم فقط برای چند ساعت!

امسال خرماهای خوزستان که هر ساله به ازای هر نفر نخل ۱۵۰ تا ۲۰۰ کیلو خرما می‌دادند فقط ۵۰ کیلو خرما داده و آن هم با کیفیت بد، و علت هم شوری آب و ریزگردها بوده و این یعنی نابودی نخلستان‌های وسیع خوزستان… نخلستان‌هایی که جنگ را پشت سر گذاشتند ولی حریف ریزگردها نمی‌شوند.

*سوغات خوزستان دیگر خرما نیست و ماسک است

سوغات خوزستان دیگر خرما نیست و ماسک است، شرایط هجوم ریزگردها به مناطق وسیع کشور با انتقال آب سرشاخه‌های کارون گسترش می‌یابد، هم اکنون برف کوه‌های چهارمحال و بختیاری که به ریزگردها آلوده شده به دلیل جذب بیشتر نور آفتاب زودتر ذوب می‌شود و این یعنی تغییر رفتار اقلیمی که عواقب گسترده‌ای در آینده خواهد داشت و استان‌های اصفهان و استان‌های مرکزی کشور نیز در حالت هشدار پیشروی ریزگردها بوده و جلگه سرسبز و حاصلخیز خوزستان نیز در حال تبدیل شدن به بیابان است.

بهره برداری از تونل بیرگان با توجه به اینکه منطقه بیرگان از مناطق باستانی چهارمحال و بختیاری است علاوه بر به خطر انداختن منطقه قیصری آثار تاریخی و اکتشاف نشده این مناطق و دهستان‌های زیبا و سرسبز و کشاورزی، این مناطق را به زیر آب خواهد برد.

در ضمن زمین خواری گسترده و عدم انحصار وراثت در منطقه بیرگان و مشکلات ملکی این منطقه حضور دستگاه‌های قضایی مسئول و دیوان عدالت اداری برای بررسی نحوه تملک زمین‌های بیرگان توسط سازمان آب منطقه‌ای اصفهان را می‌طلبد.

کارون خروشان و زاینده رود جاری و آبادی اصفهان و چهارمحال  وبختیاری و خوزستان با مدیریت صحیح منابع آب امکان پذیر است نه نابودی و مرگ کارون و نابودی سرزمین‌های دیگر برای سرزمینی دیگر، و یا محروم کردن مردم خوزستان و چهارمحال و بختیاری از حق طبیعی و خدا دادی آنها.

در واقع؛ استفاده از آب شیرین کن‌ها صنعت هسته‌ای و شیرین کردن آب دریا همانطور که کشورهای دیگر انجام می‌دهند برای اصفهان و مدیریت صحیح آب زاینده رود و جلوگیری از اتلاف آب در صنایع منسوخ از راهکارهای علمی این مشکلات است.

آب سرچشمه‌های کارون در سال ۳۲ و ۶۶ از طریق تونل‌های کوهرنگ ۱ و ۲ به زاینده رود تزریق شده و بهتر است در اصفهان مدیریت آب شود و این آب صرف صنایع آب‌بر پتروشیمی و فولاد و غیره به‌صورت اسراف کارانه نشود، صنایعی که بودنشان در فلات مرکزی کم آب، سوال برانگیز است.

*مردم و مسئولان باید قدر آب‌های کارون که در زاینده‌رود جاری است را بدانند

مردم و مسئولان اصفهان باید قدر آب‌های کارون که در زاینده رود جاری است را بدانند و با نابودی چهارمحال و بختیاری و خوزستان مخالفت کنند و نباید اجازه داد که سرزمین‌های دیگر برای صنایع ضد محیط زیستی اصفهان نابود شوند.

اصفهان با مدیریت آب از انتقال آب بی‌نیاز می‌شود؛ وقتی سرچشمه‌های کارون به صنایع اصفهان جاری شوند گسترش ناپایدار صنایع اصفهان باعث جاری شدن سیل جمعیت و مصرف بیشتر آب و برق توسط این جمعیت است و از آنجا که برق کشور ما نیز متاسفانه از سدهای برقابی است، مصرف برق مساوی نمی‌شود با مصرف آب بیشتر و این چرخه معیوب روز به روز به خود اصفهان هم لطمه می‌زند و این شهر را که مناسب گردشگری است تبدیل می‌کند به یک شهر آلوده صنعتی که گردشگران را فراری می‌دهد.

از سویی دیگر؛ شرب بسیاری از زمین‌های حوزه کارون از طریق آب منطقه کوهرنگ و بیرگان است، انتقال این آب علاوه ‌بر اینکه کارون را تبدیل به مسیر فاضلاب شهری می‌کند باعث از بین رفتن اراضی دشت ایذه، اراضی غرب گتوند، قسمت‌های شمالی عقیلی در شوشتر و بخش‌های میان‌آب و باوی حد فاصل شوشتر و اهواز به طور مستقیم و بقیه شهرها و روستای مسیر کارون به طور غیر مستقیم خواهد شد.

مرگ کارون با تونل انتقال آب بیرگان به زاینده‌رود

*فعالیت‌های اقتصادی و صنعتی که با نابودی محیط زیست همراه هستند، ممنوع است

بر اساس اصل ۵۰ قانون اساسی، حفاظت از محیط زیست وظیفه عمومی است از این‌رو فعالیت‌های اقتصادی و صنعتی که با نابودی محیط زیست همراه هستند ممنوع است، و بر اساس اصل ۴۸ قانون اساسی، در بهره برداری استان‌ها از منابع طبیعی نباید تبعیض وجود داشته باشد و براساس ماده ۱۵۶ قانون مدنی، هر گاه آب رود یا نهری کافی نباشد حق تقدم با زمین‌های نزدیک به رود و زمین‌هایی که به طور خدادادی در نزدیک و مسیر رود هستند، است، و نه اینکه آب را با سد و تونل انتقال و منحرف کرد و سرزمین‌های وسیعی را نابود کرد.

همچنین بر اساس اصل ۴۰ قانون اساسی، هیچکس نمی‌تواند اعمال حق خویش را به وسیله ضرر رساندن به غیر و یا تجاوز به منافع دیگران اعمال کند، حال آنکه آب تونل‌های کوهرنگ و بیرگان همه سرچشمه کارون هستند و نه زاینده رود!

ما آبادی اصفهان و چهارمحال و بختیاری و خوزستان را می‌خواهیم و نباید خوزستان و چهارمحال و بختیاری از حق طبیعی و خدادادی محروم شوند زیرا حقآبه زاینده رود و تالاب گاوخونی را صنایع اصفهان باید بدهند!

ضمنا وزیر نیرو نیز در همایش اخیر تونل گفته است: «حفر تونل مشکلات زیست محیطی را دو چندان کرده»، حال این سوال مطرح است که خوزستان با این همه مشکل آلودگی محیط زیستی و ریزگردها و مشکلات تنفسی آیا طاقت و تحمل بار سنگین فاجعه‌ای دیگری به‌نام تونل بیرگان را دارد؟

با توجه به اینکه وزارت نیرو اعلام کرده: «طرح‌های انتقال آب کارون به زاینده رود بیش از ۲۰۰ میلیون متر مکعب از یک زاینده رود دیگر بیشتر است»، یعنی بیش از دو برابر حقآبه زاینده رود آب کارون را به زاینده رود جاری می‌کند که این امر به معنی نابودی اکوسیستم و زیست بوم است و علاوه بر نابودی خوزستان به چرخه طبیعی زیست کره نیز لطمه جدی می‌زند.

منبع/فارس


:: موضوعات مرتبط: سیاست , ,
:: برچسب‌ها: مرگ کارون , انتقال آب , اصفهان , چهارمحال وبختیاری ,



بازدید : 412
نویسنده : غریبه آشنا

 

 

مقایسه دهقان فداکار و کارگرفداکاربقلم شکسته علی_سرابي_یاقوند 

          هردوفداکارندامااین کجاوآن کجا

صدای قطاردردل یک شب سردباعث دلگرمی مسافران وچشم انتظاران به مقصدبود...کمی آنطرف ترصدای مهیب ریزش کوه حکایت از آسیب ریل قطاررافریادمیزد... 
مسافران قطارامابدون اطلاع ازاین ماجرالپ هایشان قرمزازشادی بودبالبهایی پرازخنده چشم دل رابه مقصددوخته بودند،قطارهرلحظه میرفت تاهمانندتایتانیک فاجعه ای سیاه رادرتاریخ خلق کندکه ریزعلی همان دهقان روستایی بادیدن این صحنه درسوزسرمای شدیدبدون معطلی پیراهنش راازتن درآوردوبصورت یک مشعل آتش زدتانورزردونارنجی اش همانندچراغ هشداردهنده خطری باشدبرای جلب توجه راننده قطاروهم ازگرمای اندکش امیدی باشدجهت جلوگیری ازمرگ درنهایت نتیجه این رفتار انسانی موجب گردیدتاحادثه ای تلخ رخ ندهدوازریزعلی یک قهرمان ملی بنام دهقان فداکاربسازدبه پاس قدردانی ازریزعلی نام اورادرکتب درسی به یادگارماند....

 
چندسال بعد...
نهم تیرماه 1394بود، هوای خوزستان گرم و ماهشهر گداخته‌تر، کارگران پتروشیمی مارون مشغول کار بودند
و فشار همزمان کار و گرما توان آنها را ربوده بود، کسی حوصله حرف زدن نداشت و دست‌ها و پاها
برای تمام شدن یک کار سنگین روزانه دیگر در تکاپوی بی‌امان بود که ناگهان صدای مهیب انفجار، ظهر تنبل
و کسل تابستانی را وحشت‌زده از خواب بیدار کرد، علائم هشداردهنده که به کار افتاد؛ همه ترسیدند
دربزرگترین پالایشگاه پتروشیمی کشور مازون که قلب تولیدونبض اقتصادایران است
یک آتش سوزی ناگواری رخ میدهدکه هرلحظه امکان انفجارمنابع ومخازن موجوددرپایلایشگاه
وجوددارد..بیش ازصدهانفردرحریم آتش سوزی قرارداشته ودرمجموع بالغ برسه هزار کارگرومهندس
درمحیط پتروشیمی مشغول کاروفعالیت هستندکه همگی تامرگ فاصله ای ندارند...
 
 
هرچه تلاش میکنندآتش مهارنمی شود.شعله های آتش هرثانیه بیشتروبیشترمیشود وخطرانفجارهاراتامرحله یقین بالامیبرد...
پالایشگاه درمعرض نابودی کامل است که بااین ویرانی هزاران خانواده صاحب مصیبتی تلخ خواهندشد...
قلبهادرسینه بیرون آمده دیگرمجالی برای  رویارویی باآتش نیست کارگران بایدسریعا محل راترک کنند
تالااقل چندنفری ازآسیب جان سالم بدرکنند...
 
فقط دریک صورت آتش مهارمیشودبستن شیرفلکه اصلی که آنهم درمیان شعله های فوران شده قرارگرفته
دل شیرمیخواهدبه آتش بزندتااین حادثه ویران کننده اقتصادایران وانهدام کامل پالایشگاه بهمراه نفرات آن رانجات دهد...
 
 
 
شیربچه ای ازقوم بزرگ لرکه همواره سبب نجات این دیاراهواری بوده اندباتشخیص صحیح وبیرون
راندن تمام کارگران ازمحوطه سیاوش واربه دل آتش زدتابابستن شیرفلکه اصلی ازبزرگترین فاجعه تاریخ ایران
زمین جلوگیری کندوخان هفتم هفت خوان این دنیای بدذات راباشهادت به پایان برساند...
 
 
 
امانه نام ،نه نشان ونه حتی درگوشه ای ازفهرست وحاشیه ی کتب درسی یادی ست
وغم انگیزترازآن فراموش کردن یاداین شهیدفداکاردراذهان کارگران ومدیران پالایشگاه است...
 
ملت ایران بایدبدانندکه امروزبخاطراز خودگذشتگی شهیدوالامقام_شهرام_محمدی
 
       ازدیارایذه است اگرهنوزپایشگاه سالم ودرحال تولیداست ...

ریزعلی_خواجوی پیراهنش سوخت قهرمان ملی شدو شهرام_محمدی جانش سوخت ولی....

یادش گرامی باد
 
علی_سرابي_یاقوند 
شاعرحماسی سرای قوم لرکارشناس سیاسی و رسانه

آتش_به_اختیار 
شهدارافراموش_نکنیم
 

:: موضوعات مرتبط: تصاویر , دلنوشته های شکسته , ,
:: برچسب‌ها: پتروشیمی , ریزعلی خواجوی , شهرام محمدی , قوم لر ,