علیانوشت
هفتمین شهیدمدافع حرم ازشهرستان اندیمشک سنگربان کرخه ودز
بنام سرداردلها شهید جان محمدعلیپور رقم خوردتاهمانندخورشیدبر
قله افتخاردرخشان باشد
بابغض واشک خوندن ونوشتن دروصف شهیدی که عمری خاطره ازش داری کمی مشکل است
چگونه بنویسم ازشهیدی که خودمعنی مهربانی وصداقت تندیس شجاعت وایثاراوخودحدیث ناگفته عشق است اوتمام تفسیردلاوری وازخودگذشتی بودشهیدی که درایام نوجوانی پشت نفربروپی ام پی تانک های تی ۷۲ ام واس همراه بامعنویت رشدنمود.
شهیددرزندگی بابرکتش منشاخیرورحمت بودبرای همسنگران ودوستانش مگرمیشودباجان محمددوست شوی وازاودل بکنی ..
مگرمیشوددرقاب کلمات گنجاندبغض واشک رادرفراق کسیکه بارهاوبارهادردوران دفاع مقدس تامرزشهادت پیش رفت اماخدانخواست تااینکه درزمره شهدای مدافع قرارش دهد.
شهیدی که صدای غرش تانک هایش رابایدازدشت تفدیده جنوب وسوزسرمای کردستان شنید..
براستی که روح بلندش همانندجسمش استواردرراه خداگام برمیداشت .
ازاولین هایی بودکه دوره مربیگری زرهی رابعدازجنگ درروسیه به پایان رساندباوجودی که میتوانست درمراکزدانشگاهی زرهی نیروی های مسلح مشغول تدریس باشدامامگرمیشوداورادراطاق تدریس مشغول کرد...
چگونه بنویسم ازدریادلی که موج روزگاردراواثرنکردوباصبوری مهارمیکردناملایمات هارا...
همسنگرم تورفتی ومن ماندم دراین سرای بی مهر
تورفتی ومن خواندم دراین غربت سراغزل تنهایی را
چگونه بدون یاران میتوان زیست.
خاطرات مرامی کشدآخر...
دعاکن منم آسمانی شودنامم
چشم انتظارلطف شهدا : علی سرابی یاقوند